یادداشتهای یک دیوانه

مثل حرفای بابامه

تازه فهمیدم که این حرفا که میگم

تا حالا فکر میکردم تازن و مال منه فقط

حالا فهمیدم که نه یه مشت حرف

تکراریو شاید کهنس

دهه 50 ای هستیم دیگه

فقط دوس داریم نصیحت کنیم و بگیم

ما بیشتر میدونیم و تجربمون بیشتره

ما اونرازو فلان . و امروزیا بهمان

ممنونم دخترم راهنماییم کردین

خیلی ظریف و محترمانه

راجبه ازدواج و اینا و همینطور طلاق

بحث به اینجا رسید که دخترا اول هر چی

خواستگار میاد رد میکنن و آخرش با

بدترین گزینه ممکن ازدواج میکنن

اصطلاحا هی چرخ میزنن و آخرش میشینن رو .

نظرمن این بود که خوب دلیلشون اینه که

دنبال گزینه ی دلخواهشون میگردن که

اونم تقریبا یه چیز غیر ممکنه

اینکه یکی بیاد خواستگاریتون و

همه شرایطی را که شما میخواین و

آرزو دارین را داشته باشه.

بهتره که شوهر کنن و بعد اون چیزی

که میخوان را خودشون بسازن

. خانومم خندید البته همراه با تایید و

گفت البته باید مثل من صبر و تحملش

زیاد باشه.

که منم خندیم و تاییدش کردم. واقعا

.همین.

که در جریان هستین.میدونین چی شد و

بهم چی گفت (دقیقا حرفاش بدون تغییر)

بازم میگم اینا رازه به کسی نگین فقط بخونین

تو ادامه ببینید خیلی محرمانس

.

.

.

بعد این حرفا دیلیت اکانت کرد و رفت

البته یه چیز محرمانه دیگه هم هست

که باشه برا بعد

و همینطور ادامه این ماجرا.
 

و توصیه ی خواهر گلم هم بود ولی چه کنم

داشتم مینوشتم که یه آقایی توی شبکه

گلستان داشت میگفت

اگه 10 میلیون نفر

ماهی 10 هزارتومن

به مدت 10 ماه کمک کنن

میشه 1000 میلیارد تومن

و .

یدفه یه مسئله ریاضیه دیگه به ذهن من رسید که

اگه 10 تا مدیر لایق

ماهی 10 روز

به مدت 10 ماه

درست کار میکردن

همه ی استانامون واقعا میشد گلستان

نه بقول یه صاحبدلی

استاندارش بعد مسافرت خارجش که بیاد

میشه امپراطور دریا

.

اینکه گفتم صرفا یه مسئله ریاضی بود

اگه دیگران کارشونو درست انجام نمیدن

ما باید کارمونو درست انجام بدیم

و درستش اینه که هموطن را در یابیم.

هموطن.درود. هموطن سلام.

هموطن غم تو غم ماست

همونطور که شادیت مال ماست

اومده بودن خونمون.خواهر گلم در جریانه

یاد اونروزا افتادیم

از دامنه کوه سرازیر شده بودیم به طرف خونه

من وسط راه میومدم

حالا که یادم میاد جالبه من دست چپم تو

دست عشقم بود و دست راستم تو دست

عاشقم.

عجیبه نه

درسته من عاشق سمت چپی بودم و

سمت راستیم عاشق من

با هم میومدیم

یه چیزو مطمئنم منو سمت راستیم

حسمون یکی بود

چه وضعی و چه حالی

عاشقا و اونایی که تجربش کردن

میفهمن من چی میگم

. همین .تموم شد.

خجالت بکش

فکر کردی ازون فیلما یا داستانای .

جکی چانی شبکه(کیش) گلستانه

دنبال بقیش میگردی

همین و فقط همین

راستی گفتم گلستان یدفه گفتم

نکنه علت این سیلو بدبختیا مال همون

فیلمه باشه.نمیدونم یادم نیس

انگار همون استان گلستان بود دیگه

اگه واقعا اینطوره به استاندار بدبخت

چیکار دارین برین سراغ رئیس

صدا و سیما

اون باید پاسخگو باشه نه این

شایدم مردمی که دیدن

دیگه بدتر شد.اون شبکه کیش بوده.دوستم گفتن.

تازه بگم هموطن تاثیر کارتون روی جاهای دیگه هم

تاثیر گذاره.مواظب باشین.لطفا

نمیدونمنظرتون لطفا

نه کار داره نه پول و نه .

فقط یه زبون چرب و نرم داره و اون حرفای معجزه گری که مردای دیگه نمیتونن بگن و سخت ترین چیزا براشونه*.اکثریت

اون بلده و همیشه و همه وقت به زنش میگه

و زنش عاشقانه دوسش داره و جلوی حتی فامیل خودش بزرگترین مدافع و حامیشه

تا حدی که کسی جرات نداره جلوی اون از شوهرش بد بگه.حتی مادر و بابای خودش

*مردی که فکر میکنه یعنی آخرشه میگه.عزیزم میخوام بفهمی

اینم تازه یجور انگار خدای نکرده خانوما .ند.

 من باب مصداق صدق سخن عرض شد.دیگران که قبلا فرمودن ببخشن

که هیچی برا دخترت کم نذاشتی

اینو بخون لطفا

دخترا همشون احساسیننمیتونیینبگینکه اونا دلشون از سنگ درست شدهخیلیامجبورنظاهرشونواینطوری نشونبدن.شما پدر هستین.نزارینکههیچوقتدخترتون.به گریه های شبونه.پناه.ببره هیچ وقت مقایسش نکنین با ادمای اطرافتون به خاطر خیلیا چیز ای دیگه سرکوفتش نکنین خیلیا این مسائلو نادیده میگیرن درحالی همین مسئله های کوچیک دنیای یه دخترو بهم میریزه یا بهتره بگم نابودش میکنه

بدون شرح

بجای اینکه اینور اونور* دنبالش بگردی*

همونطور که با حرفا و دعواهای الکی ازش متنفر میشی

می تونی با حرفا و رفتارهای عاشقونه الکی

عاشقش بشی

.

اگه نشد اونوقت بیا تف کن تو صورت اونی که

باعث ازدواجتون شد.

.

چون از مهسا جان یاد گرفتم خلاصش کنم.تمام سعیمو باور کنین کردم.حالا اگه توضیح بیشتر میخواین برین ادامه

میانِ این رفتن ها،
نماندن ها،
بد قولی ها
و بی وفایی ها.
باید باشد کسی که هوای دلت را داشته باشد!
یک همدم برای شنیدن حرف هایت.
برای بخیر کردن شب هایت،روزهایت،
برای وقت هایی که دلت آغوشی بی منت میخواهد.
و بودنِ " تو " در این میان عجیب دلچسب است جانم!
‌
#رضا_کریم_پور

بعد بری برگردی ببینی کو هیشکی؟

هیشکی نیست!

حستون چیه!؟

توضیح دادم که آخرین ایستگاه شب بود بعد از شب بخیر من وقتی چشم ها خوابیدند سیلی آمد و همه چیز را شست و برد.

اینجا سیل زده است و محتاج امداد ناجی من هستم.